اهمیت رعایت ریتم در تدوین فیلم و تاثیر خروجی کار
- آموزش تدوین, آموزش رایگان
- [reading_time]
رعایت و اهمیت ریتم توی تدوین فیلم یکی از اصلی ترین نکاتی هستش که یه تدوینگر باید رعایت کنه و شاخص ترین نکته تو تدوین فیلمه. شاید بشه گفت ریتم تدوین رابطه مستقیمی با برش (Cut) داره. هیچکاک، کارگردان مطرح هالیوود اعتقاد داره که برش زدن(کات زدن) تدوینگر باعث ایجاد مفهوم ذهنی میشه. تدوین یکی از مهم ترین جنبه های قصه گویی تو فیلم هاست.
تدوینگر با ریتم و سرعت مناسب تدوین میتونه روند روایت رو تعیین کنه. تدوین و تدوینگر بد میتونه توجه مخاطب رو از فیلم دور کنه. در رابطه با رعایت ریتم تو تدوین و فرایند یادگیریش برای تدوینگرها، باید دونست که هیچ قانونی در این رابطه وجود نداره و تدوینگر بهتره که غریزه اش رو دنبال کنه.
تدوین خوب شبیه روایت واقعی یه قصه ست. تدوینگر هم مثل راوی قصه باید بدونه که چه موقع سرعت رو بالا ببره یا اینکه روی یک نما بیشتر مکث کنه تا بهترین واکنش رو دریافت کنه. از طرف دیگه نظریه های مختلفی درمورد ریتم تدوین فیلم وجود داره که ادامه ی مطلب به یکی از اون موارد اشاره میکنیم.
آموزش پیشنهادی ریکولی: کاربردی ترین کلید میانبرهای پریمیر
ریتم در تدوین
به شکل خلاصه میشه گفت که تدوین یعنی کنترل اطلاعات و سبکها. و تکنیک های زیادی وجود دارن که تدوینگر با استفاده از اونا قصه رو برای تماشاگر اجرا میکنه. تدوینگر باید تماماً آگاهانه به وسیله تدوین، تصویرها رو به بیننده نشون بده. چون که بیننده دائماً در حال بررسی دونه به دونه فریم های فیلمه تا بتونه اطلاعات بیشتری به دست بیاره.
تدوینگر میدونه که تو این ارائه اطلاعات، فرق خیلی زیادی بین نمای نزدیک و نمای دور وجود داره. در این صورت موقعی که از زاویه های مختلف به تدوین فیلم و روایت از طریق تدوین نگاه میکنیم، متوجه میشیم که ریتم فیلم به چه فاکتورهایی بستگی داره و این فاکتور ها تا چه حد درونی هستن.
اصلی ترین کاربرد های هنری تدوین کاربردهای ساختاری و روایتی و بیانی تو تدوین هستش که با ایجاد انواع رابطه بین نماها و صدا های جداگونه، از بقیه شیوه های بیانی و ساختارساز تدوین فیلم متمایز میشه. نظریه های مختلفی درمورد انواع گسترده ای از روابط تدوینی بین نما ها وجود داره که تدوینگر باید از اونا آگاهی داشته باشه. به عنوان نمونه، میشه به روابط فضایی، زمانی، ریتمیک و گرافیکی یا به متغیر های زمانی، فضایی و موضوعی که توی شناخت ریتم تدوین مهمه، اشاره کرد..
حرکت ها
از سه نوع حرکت فیلم؛ حرکت موضوع _حرکت دوربین و حرکت ناشی از تدوین که بهش ریتم تدوینی یا ضرباهنگ برش (کات در تدوین فیلم) هم گفته میشه. دوتا حرکت اول عینی هستن اما حرکت حاصل تدوین عینی نیست. ریتم توی تدوین عینی نیست و جنبه ادراکی یا ذهنی داره و دقیقا مثل مقوله ریتم تو موسیقی هستش. هرچند دو حرکت اول میتونن مبنای حرکت ثانویه(حرکت تدوینی یا ریتم تدوین) قرار بگیرن، ولی درنهایت، این دوتا حرکت تحت تاثیر سرعت کات(برش) یا ضرباهنگ تدوین قرار می گیرن.
رابطه متریک نما ها و ریتمیک بودن تدوین
رابطه متریک تو تدوین فیلم از نسبت طول نما ها بدون توجه به سرعت حرکت درونی اونا توسط تدوینگر انجام میشه. این رابطه، ریتم مکانیکی تدوین (یعنی سرعت مکانیکی برش یا Cut) فیلم رو تعیین میکنه. ضرباهنگ برش (کات) تدوین رو میتونیم طبق الگویی از یه قدر مطلق عددی مشخص به کنترل دربیاریم:
ضرباهنگ یکنواخت در تدوین فیلم، به فرض ۵۰ فریم به ۵۰ فریم یا ۵۰فریم به ۱۰۰ فریم، به ۱۵۰ (به شکل تدریجی کندشونده منظم) یا اینکه برعکس کات یا برش زد.
رابطه ریتمیک نما ها و رعایت ریتم
ضربآهنگ تدوین یا توجه به سرعت بازیگر یا ریتم حرکت موضوع در درون نماها شکل میگیره. به همین خاطر، تدوینگر باید بدونه که رابطه ریتمیک در مقایسه با رابطه متریک برای تنظیم تدوین بر اساس حرکت درون نما، مولفه مسلط تر و برجسته تره چونکه به محتوای نما میپردازه.
اگه نقاط کاتِ نماهای یه صحنه یا یه سکانس تو تدوین فیلم بر پایه حرکت درونی (هر نما تو نقطه عطف یا نقطه بحرانی حرکت درونی نما توسط تدوینگر برش داده بشه)، در این صورت تدوین ریتمیک شکل میگیره. به این ترتیب بین تدوین ریتمیک و تدوین متریک رابطه متقابل وجود داره.
تدوین ریتمیک تکامل یافته تدوین متریک هستش با این تفاوت که برای تدوین ریتمیک انگیزه یا مبنای برش، در اول درون نماست، و بعد به بیرون یا طول نما منتقل میشه. مثلا تو بحث تدوین تیزر تبلیغاتی یا تدوین موزیک ویدیو، برش یا کات نما سر ضرب های موسیقی یا تو فاصله های درست، الگوی ریتم برش رو تعیین میکنه و به ساختار تدوین جهت میده
ریتم تدوین و والترمرچ
والترمرچ سومین اولویت برش یه نما رو تو تدوین فیلم، ریتم در نظر گرفته و به تدوینگرها توصیه کرده که برای یادگیری ریتم تو تدوین فیلم باید تمرین داشته باشن. یکی از قاعده هایی که والترمرچ تو تدوین از اون پیروی میکنه، انتخاب نقطه اوج هر نما یا همون نقطه کات هستش. نقطه اوج هر نما توی تدوین، یا نقطه کات، توی زمان واقعیه. اون میگه” اگر نتوانم این کار را انجام دهم یعنی اگر نتوانم آن فریم خاص را مشخص کنم قطعا در طرز تلقی من نسبت به آن نما اشتباهی وجود دارد.” درنتیجه افکارش رو تا پیدا کردن یه فریم مناسب به جای قطع نما، به این موضوع معطوف میکنه.
ریتم تدوین از منظر والترمرچ
اون معتقده که تدوینگر هیچ وقت نباید این اجازه رو به خودش بده که نقطه کات رو با جلو و عقب بردن تصویر و مقایسه هر فریم با فریم دیگه انتخاب کنه. این روش برای یک تدوین کنندهی خوب، تضمین کنندهی دستیابی به ضرباهنگ متناسب برای فیلم هستش (ریتم تدوین فیلم). به هر حال یکی از وظیفه های شما بعنوان تدوینگر، حساس بودن به ریتمی هستش که یه بازیگر خوب به شما عرضه میکنه.
باید بتونین راهی پیدا کنین که ریتم گسترش پیدا کنه و محدود به بازیِ بازیگر نشه. پس ضرباهنگ یا ریتم تدوین یه فیلم شرح دادن دقیق، و گسترش همچین نمونه هایی از فکر و احساس هستش. همچنین والتر معتقده که توی هر نمایی در تدوین فیلم، تعداد بالایی نقطه کات به شکل بالقوه وجود داره.
مثل درختی که شاخه های زیادی داره، بنا براین از تشخیص این نقطه ها باید بهترین نقطه از بینشون توسط تدوینگر انتخاب بشه که بستگی به انتظار و تفکر بیننده توی اون لحظهی بخصوص خاص داره. و تدوینگر باید اونو تشخیص بده. همچنین، برای انتخاب این نقطه باید دقت کنید که شما می خواید چه توقعی در بیننده به وجود بیارید. نقاط کات تدوین، در اول، طبق ریتم درونی نماها و بعد، طبق توقع احساسی بیننده تعیین میشه.
در نتیجهی این مقاله باید گفت که یک تدوینگر برای تشخیص چگونگی استفاده از ریتم ها صرفا با تجربه و آزمون و خطا میتونه اون مهارت رو بدست بیاره و ریتمیک کردن رو اجرا کنه. از تمرین و تکرار نترسید! جسارت داشته باشید و به خرابی های کارتون به چشم تجربه نگاه کنید. مرسی که تا اینجای مقاله همراه بودید و به دقت مطالعه کردید. نظرات شما رو با احترام و علاقه میخونیم.